ارائه تعریف دقیق از «زبان» کار دشواری است. به گفته دانیل شوارتز، زیست شناس تکاملی در موزه تاریخ طبیعی در اشتوتگارت، اگرچه ساختارهای زبان مانند در مهره داران از مارماهی گرفته تا پستانداران وجود دارد، اما تعریف روشنی از “زبان واقعی” وجود ندارد. در واقع، ما معمولا زبان را به عنوان یک عضو عضلانی، نرم و انعطاف پذیر مانند زبان خود تعریف می کنیم. زبان انسان نوعی هیدرواستات عضلانی است که مانند بادکنک آبی باید با تغییر شکل خود حجم مشخصی را حفظ کند. بنابراین وقتی ماهومس زبانش را بیرون میآورد، در این شرایط زبان باریکتر از زمانی است که در دهان است. همین امر در مورد زبان بنفش زرافه نیز صدق می کند که تا 46 سانتی متر بیرون می آید تا برگ های شاخه درخت را بگیرد.
اما نمونه های مبهم تری در قلمرو حیوانات وجود دارد. به عنوان مثال، اندام دهان ماهی هایی مانند مینا، کپور و گربه ماهی ممکن است به شکل توده ای از ماهیچه باشد، اما برخی زیست شناسان آن را زبان می دانند. به گفته پاتریشیا هرناندز، مورفولوژیست دانشگاه جورج واشنگتن، زبان آنها در قسمت فوقانی دهان قرار دارد، نه در قسمت پایینی دهان و با وجود فرضیه های مختلف، هنوز هیچکس در مورد عملکرد این عضو مشخص نیست.
یکی از دلایل این ابهام این است که ماهی نیز مانند انسان برای قورت دادن غذا نیازی به زبان ندارد. بلکه می توانند به عمل مکیدن تکیه کنند. آنها آبششهای خود را باز میکنند، گلوی خود را منبسط میکنند و آب را از طریق شکافهای آبشش پمپ میکنند و جریانهای مکش را برای غذا ایجاد میکنند.
اما لحظه ای که حیوانات از آب خارج شدند، مکش بی فایده بود. وقتی موجودات دریایی به موجودات خشکی تکامل یافتند، به چیزی نیاز داشتند که محل آب را پر کند تا غذا را جذب کند. از سوی دیگر، هوا به اندازه کافی متراکم نیست. در نتیجه، حیوانات اولیه خشکی به دریا رفتند تا طعمه های خود را در خشکی میلیون ها سال ببلعند. شاید برخی از آنها مانند پرندگان امروزی سر خود را بلند کرده و با استفاده از نیروی گرانش تغذیه کردند.
اما راه رسیدن به روش جدید غذا خوردن در آناتومی ماهی بود که شامل یک سری استخوان های خمیده به نام قوس های برونش و ماهیچه های حمایت کننده بود. قوس های برونش آرواره های ماهی را تشکیل می دهند، استخوان های هیوئید از پشت فک و اسکلتی که گلو و آبشش ها را تشکیل می دهد محافظت می کند. هنگامی که ماهی غذا می خورد، ماهیچه های نگهدارنده این ساختارها عمل مکیدن را با فشرده کردن و جمع کردن هیوئید و گسترش شیارهای آبشش برای کشیدن آب انجام می دهند. این حرکات برای کارشناسان زبان آشناست. به گفته Skunk، حرکت هایوئید برای تولید مکش بسیار شبیه به حرکت عقب و جلوی زبان برای دستکاری طعمه است.
اسکونگ و ون واسنبرگ بر این باورند که قوس برونش و ماهیچههای مرتبط با آن در طول زمان در اولین مهرهداران زمینی تکامل یافته و اندامی «پیشزبانی» را تشکیل میدهند که بهعنوان یک لایه عضلانی به هیوئید متصل میشود و زمانی که هیوئید حرکت میکند، آویزان میشود. با گذشت زمان این پد بلندتر و قابل کنترل تر شد و از طرفی برای گرفتن طعمه و مانور دادن آن مناسب تر شد.
حدود 350 میلیون سال پیش، تکامل زبان با توانایی هضم غذا بدون نیاز به مکیدن، زمینه ساز ترک دریاها و زندگی در خشکی توسط مهره داران شد. ساختارهای اسکلت مانندی که در ابتدا برای باز کردن ریه ها استفاده می شد به استخوان هایی تبدیل شدند که می توانستند زبان و حرکات آنها را پشتیبانی کنند.
بر اساس آزمایشهایی که با نیوتها انجام شد، اسکوایرز به این نتیجه رسید که اندام پیش زبان حتی قبل از انتقال به خشکی نیز کار میکرد. سمندرها مانند سمندرها در جوانی در آب زندگی می کنند، اما در بزرگسالی بیشتر عمر خود را در خشکی می گذرانند. دگردیسی و تغییر در استراتژی های تغذیه آنها ممکن است به دلیل تغییرات ناشی از انتقال از آب به خشکی باشد که صدها میلیون سال پیش رخ داده است و کلید تغییراتی است که هنوز رمزگشایی نشده است.
اسکوایرز و تیمش دریافتند که سمندرها قبل از اینکه به گونههای کاملاً بالغ تبدیل شوند، زائدهای شبیه زبان ایجاد میکنند که برای فشرده کردن غذا در برابر دندانهای تیز و سوزنی روی سقف دهانشان مناسب است. این کشف که او و همکارانش در سال 2020 گزارش کردند، نشان می دهد که ساختار زبان مانند ممکن است به تغذیه چهارپایان اولیه کمک کرده باشد.
احتمالاً نیاز به تغذیه باعث پیدایش زبان شد، اما پس از آن انتخاب طبیعی به انطباق و تطبیق آن با هزاران هدف دیگر کمک کرد، که گاهی منجر به تولید سیستمهای بسیار ویژه میشود. به عنوان مثال، سمندرهای Hydromantes زبان چسبناکی دارند تا حشرات یا سایر بندپایان کوچک را بگیرند و کل اسکلت گلو را از دهان خود بیرون بکشند. این الگوی غذا خوردن شامل مجموعهای از ماهیچههای گلو برای ذخیره انرژی الاستیک و فشار دادن زبان به بیرون و مجموعه دیگری از عضلات برای عقب راندن زبان است.
سایر دوکفه ای ها، از جمله حداقل 7600 قورباغه و وزغ، و همچنین آفتاب پرست و مارمولک های دیگر، به طور جداگانه با دیگر انواع تغذیه قطره ای تکامل یافته اند. به عنوان مثال، آفتاب پرست ها زبان خود را با سرعتی در حدود پنج متر در ثانیه شلیک می کنند و می توانند توپ کریکت را در کمتر از یک دهم ثانیه بگیرند.
پرتاب غذا مستلزم سازگاری در سطح زبان و بزاق پوشاننده آن است. بزاق چسبناک از برجستگی های شفافی به نام پاپیلا ترشح می شود که می تواند زبان برخی از قورباغه ها را چسبناک کند و به نوبه خود، این حیوانات می توانند طعمه هایی را 50٪ سنگین تر از خودشان بگیرند. دیوید هو، محقق بیومکانیک موسسه فناوری جورجیا و همکارانش در سال 2017 گزارش دادند که بزاق پاپیلاها را می پوشاند که مانند انگشتان چسبنده کوچک برای کمک به گرفتن طعمه عمل می کنند.
مارمولک های شاخدار (فرینوزوما) از زبان های پوشیده از بزاق نه تنها برای شکار طعمه، بلکه برای محافظت از خود در برابر آن استفاده می کنند. طعمه آنها مورچه های سمی با نیروی نیش زیاد است، اما این مارمولک ها آنها را زنده می بلعند. در سال 2008، اسکانک و وید شربروک، رئیس سابق یک ایستگاه تحقیقاتی در موزه تاریخ طبیعی آمریکا، کشف کردند که رشته های غلیظی از مواد مخاطی پنهان شده در پاپیلاهای زبان و گلو، اثر طعمه سمی را خنثی می کند. تکامل بخشهای شل عضلات را به برآمدگیهایی در کنارههای زبان تبدیل کرده است و یک بسته مخاطی ایجاد میکند تا مورچهها قبل از قورت دادن به آن بچسبند.