جاذبه از پادکست های مصاحبه ماهیت آن ها را خودتان انجام دهید. بازگشتی است به تقلید فکری که تولد مخاطب را رقم زد. اما مقیاس و گستره ای کاملاً متفاوت دارد. گروهی که این روزها هر هفته ساعت ها به مکالمه فکری گوش می دهند به میلیون ها نفر می رسد. و بسیاری از آنها، مانند دوستان دبیرستانی من، در جاهایی زندگی می کنند که شنیدن یک مکالمه فکری فقط 15 سال پیش غیرممکن بود.
به طور حکایتی، افراد رفتارها و الگوهای ذهنی جدیدی را از مکالماتی که استراق سمع می کنند، دریافت می کنند. آنها حداقل در سطحی سطحی، راهبردهایی را تقلید می کنند که روشنفکران هنگام مواجهه با سؤالات دشوار در زمان واقعی از آنها استفاده می کنند (“شما می گویید …”، “اجازه دهید این سوال را دوباره بیان کنم”، “چند سوال فرعی در اینجا وجود دارد”. ؛ اجازه دهید با … شروع کنم”). آنها لحنی را جذب می کنند که افراد موفق برای برقراری ارتباط معمولی با کسی که به تازگی ملاقات کرده اند استفاده می کنند. شنوندگان پادکست همچنین بارها و بارها می شنوند که چگونه فردی که در پرسیدن سؤال مهارت دارد، زمینه ای را برای دیگران فراهم می کند تا آنها را جالب بداند.
ما همچنین ممکن است الگوهای غیر کاربردی را ثبت کنیم. با بیان این افکار به دوستانم در روستا اقدام کردند وکیل مدافع شیطان (گفتن عبارت به زبان انگلیسی). یکی از آنها متوجه شد که احساس میکنند هنگام صحبت کردن به نوبت بدتر میشوند – که ممکن است الگویی از گوش دادن به افرادی باشد که در حال تکگویی هستند در حالی که مجری پادکست تمام صحبتها را انجام میدهد.
همانطور که به تأثیر پدیده پادکست در مقیاس جهانی نگاه می کنیم، فکر کردن به اینکه این روند ممکن است ما را به کجا ببرد، جالب است. انقلاب فرانسه، تأسیس ایالات متحده، صنعتی شدن، رشد علم – این روندها و رویدادها را می توان به عنوان جمهوری نامه ها تجزیه و تحلیل کرد، که تلاش می کند جهان را به شکل خود بازسازی کند: جهان وطنی، بدبین به قدرت دریافتی و عقلانی.
ارزشها، ایدهها و هنجارها امروزه از طریق پخش DIY و تقلید فرااجتماعی گسترش مییابند – آیا میتوانند جهان را نیز شکل دهند؟ نادیده گرفتن چنین ایده هایی وسوسه انگیز است. به ازای هر فردی که به یک پادکست فکری هشت ساعته گوش می دهد، 10 نفر به شایعات و سرگرمی گوش می دهند.
اما این در مورد اوایل دوران مدرن نیز صدق می کند. وقتی اراسموس روی اسبی نشست و حروف را ترسیم کرد، خیلی شبیه او نبود. او فقط با دوستانش صحبت می کرد، و چند گیک باستانی چه تفاوتی می توانند داشته باشند؟ دنیای اطراف آنها به شکار جادوگران و جنگ های مذهبی فرو می رفت. مردم نوپایی که به مکالمات روشنفکری گوش میدادند یک خطای گرد کردن در آمار جمعیت بود. با این حال ما اکنون در دنیایی که آنها ایجاد کردند زندگی می کنیم.
ما نباید قدرت یادگیری اجتماعی را دست کم بگیریم و اینکه وقتی محیط اجتماعی که افراد کنجکاو از نظر فکری به آن دسترسی دارند، چه اتفاقی میافتد، بهبود یابد. پادکست آزمایشی برای گسترش دسترسی به انواع خاصی از مکالمه فکری در مقیاسی است که قبلاً هرگز انجام نشده بود. مردم روستایی سوئد، و همچنین میلیونها نفر در هند، نیجریه، برزیل و سایر مناطق که تا همین اواخر به مکالمات و الگوهای فکری در مؤسسات تحقیقاتی آمریکایی یا استارتآپهای دره سیلیکون دسترسی نداشتند، گوش میدهند. هنگامی که آنها شروع به شناسایی با این روشهای زندگی از طریق روابط فرااجتماعی میکنند – وقتی شروع به صحبت کردن با این روش در حالی که شرکتها و وبلاگها را راهاندازی میکنند و درگیر گفتگو در مورد گداخت هستهای یا همسویی هوش مصنوعی یا اقتصاد جورجیستی میشوند، چه اتفاقی میافتد؟