برخی از رفتارهای اجتماعی حتی نشانه‌هایی از بهبود و پیشرفت در طول زمان را دارند. برای مثال کبوترهای نامه‌رسان از یکدیگر می‌آموزند و سال به سال مسیرهای پرواز خود را تنظیم می‌کنند. یک روش تأثیرگذار برای تعریف قوانین مربوط به هوش انسانی این است که بگوییم انسان‌ها نسبت به دیگر جانوران دیگر منحصر‌به فرد هستند، زیرا می‌توانند از یکدیگر چیزهایی را یاد بگیرند که به صورت مستقل امکان ابداعشان وجود ندارد.

برای مثال به دستگاهی فکر کنید که با آن این متن را می‌خوانید. هیچ انسانی نمی‌تواند به‌صورت مستقل تمام قطعات و مکانیک دستگاه را به‌تنهایی و در طول عمر خود ابداع کند. دستگاهی که در دست دارید حاصل چند دهه تلاش و اصلاح برای رسیدن به چنین مرحله‌ی پیشرفته‌ای است. حتی عمل خواندن هم مهارتی است که انسان‌ها طی چند نسل به‌صورت اندک اندک آموخته‌اند.

واضح است که هیچ حیوانی نمی‌تواند آیفون بسازد یا مقاله‌ای را درباره‌ی هوش حیوانات مطالعه کند؛ اما زنبورها در سطح ابتدایی به شامپانزه‌ها ملحق شدند و شک درباره‌ی استثنایی بودن انسان را برانگیختند. شامپانزه‌ها دارای مغزهای بزرگ و زندگی فرهنگی غنی هستند، اما کشف مربوط به زنبورهای بامبل بسیار شگفت‌انگیزتر است، زیرا نه‌تنها متمرکز بر خویشاوندان نخستی انسان نیست بلکه به حیوانی با مغزی به ابعاد ۰٫۰۰۰۵ درصد مغز شامپانزه اشاره دارد.

زنبورهای مخملی به دلیل ابعاد کوچکشان به مدت چند دهه دست‌کم گرفته شدند. حالا آزمایش‌ها نشان می‌دهند این زنبورها می‌توانند از یکدیگر بیاموزند، از ابزار استفاده کنند و حتی محاسبات ابتدایی ریاضی را انجام دهند.

آلیس بریج از دانشگاه کویین مری لندن برای آزمایش این فرضیه کلونی‌هایی از زنبور مخملی را با یک معمای دو مرحله‌ای برای مجموع ۳۶ الی ۷۲ ساعت طی ۱۲ تا ۲۴ روز متوالی جمع‌آوری کرد، به‌طوری‌که هیچ دخالت و کمک انسانی در کار نبود.

پس از گذشت زمان مقرر، زنبورها توانستند به چگونگی دستیابی به پاداش قندی خود پی ببرند. آن‌ها به طور میانگین ۸ روز را صرف حل معما کردند که برابر است با یک سوم طول عمرشان. در تصویر زیر می‌توانید مسئله را ببینید. دایره‌ی قرمز حاوی یک قطره قند زیر یک در پلاستیکی است. زنبورها می‌توانند با کنار زدن زبانه‌ی قرمز به آن برسند اما تنها زمانی این کار ممکن است که مانع آبی از سر راهشان کنار برود.