در طول تاریخ، انسان‌ها به مکان‌های دوردست مهاجرت کرده‌اند، از دشت‌های یخ‌زده، میدان‌های گدازه‌ای، اقیانوس‌ها و کوه‌ها عبور کرده‌اند تا در محیطی جدید سکونت پیدا کنند. با وجود این، هیچ گونه جدیدی از انسان حداقل در ۳۰۰ هزار سال گذشته تکامل پیدا نکرده است. سولومون توضیح داد: «شاید زمان کافی برای این کار وجود نداشته است. آن‌ها به اندازه کافی دور از جمعیت‌های دیگر نبودند. شاید هم جدایی آن‌ها کامل نبود.»

سولومون می‌افزاید: «امروزه با عکس این پدیده رو‌به‌رو هستیم. ما درحال دور شدن از سناریوی گونه‌زایی هستیم و به سمت همگن شدن بیشتر گونه انسانی پیش می‌رویم. امروزه تعامل بین جمعیت‌های انسانی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت است. حرکت در سراسر سیاره بسیار آسان است و عملا هیچ گروه انسانی واقعا منزوی و دورافتاده‌ای وجود ندارد. شاید فقط چند گروه معدود از مردم بومی واقعا با دیگران تماس نداشته باشند، اما آن‌ها نسبت بسیار ناچیزی از جمعیت را تشکیل می‌دهند.»

این بدان معنا نیست که گونه‌زایی انسان در آینده غیرممکن است. در کنار هوش مصنوعی و رابط‌های انسان و کامپیوتر، ویرایش ژن درحال تبدیل شدن به یکی از فناوری‌های سرنوشت‌ساز قرن بیست و یکم است.

به‌زودی به کمک فناوری کریسپر و سایر فناوری‌های ژنتیکی می‌توانیم بر ژنوم خود تسلط کامل داشته باشیم و قطعات دی‌ان‌ای را مطابق میل خود تغییر دهیم. اگر این فناوری‌ها توسط افرادی به کار رود که هیچ درسی از رمان «دنیای قشنگ نو»، نیاموخته‌اند، این توانایی خداگونه می‌تواند به نیرویی تبدیل شود که به قدر کافی قدرتمند است تا انسان‌ها را در مسیرهای تکاملی متفاوتی حرکت دهد.

همچون سناریویی را تصور کنید که در آن ویرایش ژن می‌تواند کل بیماری‌ها را از بین ببرد، هوش بسیار بالا ایجاد کند و به بدن نیروی فوق‌العاده بدهد، اما همه‌ی این‌ها برای افراد ثروتمند و خاص دردسترس باشد. اگر کریسپر یا فناوری‌های ویرایش ژن مشابه را بتوان برای برخی افراد انجام داد و بقیه از آن محروم باشند، ممکن است سیستمی دو لایه‌ ایجاد شود که در آن افراد اصلاح‌شده ژنتیکی نمی‌توانند یا نمی‌خواهند ژن‌های خود را با جمعیت بدون تغییر مبادله کنند.

سکونت در سیاره‌های دیگر

انسان‌ها روی زمین عمیقا در هم تنیده شده‌اند و تصور عامل جغرافیایی که بتواند انسان‌ها را به دو جمعیتِ درمعرض فشارهای تکاملی بسیار متفاوت تقسیم کند، دشوار است. حتی اگر قاره‌ای به دو قسمت تقسیم شود، برای انسان‌های هواپیماساز و کشتی‌ساز دردسر چندانی ایجاد نمی‌کند.

سناریوی دیگری که حالت ناخوشایند کمتری دارد، چشم‌انداز سکونت در بخش‌های دیگر منظومه شمسی و فراتر از آن است.

ما دانش زیادی درمورد نحوه تکامل جمعیت‌های منزوی داریم. جزایر روی زمین از مکان‌هایی هستند که زیست‌شناسان تکاملی روی آن‌ها مطالعات زیادی انجام داده‌اند. از بسیاری جهات، سیاره‌ها در منظومه شمسی مانند جزایر درون اقیانوس‌ها هستند.

ما همچنین دانش زیادی درمورد نحوه وقوع تکامل در فضا به دست آورده‌ایم، زیرا چیزهای زیادی درمورد چگونگی تاثیر فضا یا شرایط مریخ بر بدن انسان می‌دانیم. پیش‌بینی دقیق این موضوع که چگونه این شرایط بیگانه می‌توانند بر تکامل انسان تاثیر بگذارد، دشوار است، اما بدیهی است که انسان‌های خردمندی که در مریخ زندگی خواهند کرد درمعرض مجموعه‌ای از فشارهای تکاملی بی‌سابقه قرار می‌گیرند: رژیم‌های غذایی متفاوت، زندگی روزمره متفاوت و محیط‌های اجتماعی متفاوت. اگر زمان کافی و جدایی کافی از مردم روی زمین وجود داشته باشد، این تغییرات می‌تواند به‌تدریج جمع شود و درنهایت گونه جدیدی بسازد.

از این نظر، شاید اولین مریخی‌ها انسان باشند.