چرا پاریدولیا رخ میدهد؟
نظریههای متعددی دربارهی علت پدیدهی پاریدولیا وجود دارند. بر اساس پژوهش سال ۲۰۲۰ در مجلهی Psychological Science، افراد با قابلیت انطباق مغزی برای استخراج سریع چهرهها از یک چشمانداز بصری شلوغ به تکامل رسیدهاند. در نتیجه، پاریدولیای چهره به شکل «مثبت کاذب» در یک سیستم پردازش بصری سریع ارزیابی میشود.
نکتهی جالب توجه اینجاست که مغز انسان نهتنها شاخصههای چهره را به چیزهایی مثل پنیر تنوری یا ستونهای تصادفی سنگی نسبت میدهد، بلکه میتواند احساسات آن تصاویر را هم درک کند. به نوشتهی پژوهشگرها:
یکی از ویژگیهای برجستهی این اشیا این است که نهتنها به چهره شباهت دارند بلکه میتوانند شخصیت و مفهوم اجتماعی هم داشته باشند. برای مثال، پنجرههای یک خانه ممکن است مانند دو چشم انسان به نظر برسند.
بر اساس پژوهشی در سال ۲۰۲۲، انسانها بیشتر تمایل به دیدن چهرههای مردانه در اشیای بیجان دارند تا چهرههای زنانه. همچنین شامپانزهها به عنوان نزدیکترین خویشاوندان انسان معمولا شاخصههای چهرهمانند را در اشیا میبینند. البته نمیتوانند مانند انسان ارتباطی را پیدا کنند. این یافته به اهمیت اطلاعات اجتماعی انسان در مقایسه با جانوران دیگر اشاره میکند.
پاریدولیا میتواند همچنین نشانهای بر اختلالهای خاص مغزی مثل اختلال طیف اوتیسم (ASD) یا پارکینسون باشد. کودکان مبتلا به ASD در شناسایی چهرههای پاریدولیا عملکرد ضعیفتری دارند در حالی که افراد مبتلا به پارکینسون و زوال عقل با اجسام لویی، بیشتر این پدیده را تجربه میکنند.
براساس مطالعهای در سال ۲۰۲۲ در نشریهی PLOS One، افرادی که پاریدولیا را تجربه میکنند، ممکن است بیشتر در معرض تجربههای ماوراءالطبیعه قرار داشته باشند یا ادعا کنند که ادراک فراحسی دارند.
آزمایش لکهی جوهری رورشاخ نمونهای از «پاریدولیای هدایتشده» است. این آزمایش از افراد میخواهد شکلهایی را که در لکههای جوهری مبهم میبینند به زبان بیاورند. این لکهها در ابتدا به عنوان راهی برای رسیدن به فرآیندهای اولیهی ادراک انسان کاربرد داشتند؛ اما سپس در زمینههای روانپزشکی و قانونی برای ارزیابی شخصیت و وضعیت روانی افراد به کار رفتند. با این حال، بسیاری از پژوهشگرها استفاده از آزمایش رورشاخ به عنوان روشی برای دسترسی به ناخودآگاه یا اختلالهای شخصیتی را شبهعلم میدانند.