در سال 2022، مهندس گوگل، بلیک لومون، با یک سخنران برجسته در تعامل است. گفتگوی آنها به طور طبیعی جریان داشت و از فلسفه گرفته تا تلویزیون و رویاهای آینده را در بر می گرفت. فقط یک مشکل وجود داشت: بلندگو یک ربات چت هوش مصنوعی بود.

با صحبت کردن با مدل زبان LaMDA گوگل، لومون به تدریج متقاعد شد که چت بات شبیه یک انسان است. اما آیا این ادعا می تواند درست باشد؟

ابیگیل تولنکو، دانشجوی دکترای فلسفه علم در دانشگاه هاروارد، می‌گوید که در بیشتر چارچوب‌های اخلاقی، برخی ملاحظات مانند حقوق، وظایف، تمجید، سرزنش، کرامت و اختیار در سطح فردی ظاهر می‌شوند. بنابراین، این سوال که آیا سیستم های الکترونیکی می توانند شخصیت به دست آورند، پیامدهای گسترده ای برای نحوه تعامل ما با این فناوری ها دارد.

ابن سینا در مورد بسیاری از سوالات مشابهی که اخلاق شناسان مدرن به آن می اندیشند، فکر کرد.

در سال‌های اخیر، بسیاری از فیلسوفان استدلال کرده‌اند که آنچه از ما انسان می‌سازد، ظرفیت ما برای تجربه آگاهانه است. اما چگونه آگاهی را تعریف کنیم؟ از چه شواهد بیرونی می توانیم برای تعیین اینکه موجودی دارای آگاهی است استفاده کنیم؟ عدم اجماع در مورد این موضوعات یکی از دلایلی است که بحث شخصیت هوش مصنوعی برای مدت طولانی پایان نیافته است.

ابن سینا قرن ها قبل از اختراع ماشین چاپ زندگی می کرد، چه رسد به هوش مصنوعی. با این حال، او بسیاری از همان سوالاتی را که اخلاق شناسان مدرن به آن می اندیشند، می اندیشد: چه چیزی باعث می شود انسان انسان باشد نه حیوان؟

همانطور که محققان مدرن هوش مصنوعی علاقه مند به مقایسه فرآیندهای زیربنایی پاسخ انسان و هوش مصنوعی به وظایف مشابه هستند، ابن سینا نیز علاقه مند به مقایسه فرآیندهای درونی انسان و حیوانات برای دستیابی به نتایج رفتاری مشابه بود. به گفته وی، یکی از ظرفیت های کلیدی تمایز انسان، درک مشترکات است. در حالی که حیوانات فقط می توانند به جزئیات فکر کنند (چیزهای مشخصی که درست در مقابل آنها قرار دارد)، انسان ها می توانند بر اساس قوانین کلی استدلال کنند.

ابن سینا در کتاب النفس از نمونه معروف باستانی گوسفندی روبه روی گرگ صحبت می کند. او استدلال می‌کند که در حالی که انسان‌ها به این اصل کلی استناد می‌کنند که «گرگ‌ها به طور کلی خطرناک هستند و حیوان خاصی که با آن‌ها روبروست، گرگ است، بنابراین آنها باید فرار کنند»، حیوانات متفاوت فکر می‌کنند. آنها از روی یک قانون عادی استدلال نمی کنند، آنها فقط گرگ را می بینند و می دانند که باید فرار کنند. آنها به جای بحث در مورد ویژگی های کلی گرگ ها، خود را به ویژگی های خاص محدود می کنند.

تمایزی که ابن سینا بین روانشناسی انسان و حیوان قائل می شود بسیار شبیه به تمایزی است که دانشمندان مدرن در رابطه با هوش مصنوعی کشف می کنند.

تحقیقات کنونی نشان می دهد که شبکه های عصبی مصنوعی توانایی تعمیم ترکیبات سیستماتیک را ندارند. زبان شناسان و دانشمندان علوم شناختی از این اصطلاح برای توصیف انواع استنتاج هایی استفاده می کنند که از قواعد کلی گرفته می شود. این روش یکی از راه های اصلی استدلال است که افراد در زندگی روزمره خود از آن استفاده می کنند.

در حالی که انسان‌ها معانی انتزاعی را از یک سری کلمات استخراج می‌کنند، که می‌توان آن‌ها را با ایده‌های پیچیده‌تر ترکیب کرد، هوش مصنوعی مجموعه‌هایی از آمار را برای ورودی‌های خاص جستجو می‌کند که متناسب با یک کار خاص باشد.

این تفاوت تا حد زیادی محدودیت های هوش مصنوعی مدرن را توضیح می دهد. برای مشاهده این تفاوت در عمل، به تست های کپچا که برای تشخیص انسان و ربات استفاده می شود نگاه کنید و ربات ها نمی توانند آنها را بخوانند. تغییرات کافی تشخیص حروف را حتی برای پیچیده ترین سیستم های مصنوعی دشوار می کند. دلیل آن این است که سیستم فاقد ظرفیت ترکیبی برای تعمیم انتزاعی ویژگی های اساسی حروف است و نمی تواند آن را به نمونه کج تعمیم دهد.