وقتی پرسشها به این ترتیب منتقل شدند، به ترتیب ۵۰ و ۶۰ درصد از پاسخگویان پاسخ دادند که این افراد صادق بودند؛ اما وقتی پژوهشگرها در ابتدا دربارهی گور و سپس دربارهی کلینتون پرسیدند، به ترتیب ۶۸ و ۶۰ درصد پاسخ دادند که این افراد صداقت دارند.
در مقیاس روزمره، به نظر میرسد رفتار انسان پایدار نیست زیرا اغلب اوقات قوانین نظریهی احتمال کلاسیک را نقض میکند. با اینحال به نظر میرسد این رفتار با چگونگی عملکرد احتمالات در مکانیک کوانتوم سازگار است.
مشاهداتی از این دست باعث شدند جروم بوسمیر، دانشمند شناختی و بسیاری از افراد دیگر، به این نتیجه برسند که مکانیک کوانتوم میتواند رفتار انسان را به شیوهای سازگارتر توصیف کند. بر اساس این فرضیهی شگفتانگیز، پژوهش جدیدی به نام «شناخت کوانتومی» در حوزهی علوم شناختی به وجود آمده است.
چگونه قوانین کوانتومی، فرآیندهای فکری را دیکته میکنند؟ آیا مغز ما مانند یک کامپیوتر کوانتومی عمل میکند؟ هیچکس هنوز پاسخ را نمیداند، اما دادههای تجربی نشان میدهند افکار ما تابع قوانین کوانتومی هستند.
به موازات پیشرفتهای شگفتانگیز علمی در طول دو دههی گذشته، دورج سی. برادی، استاد ریاضی دانشگاه سوری، چارچوبی را برای مدلسازی یا شبیهسازی تغییرات رفتار شناختی افراد در حین جذب اطلاعات پرهمهمهی دنیای بیرون ایجاد کرده است.
برادی متوجه شد که روشهای ریاضی توسعهیافته برای مدلسازی دنیای کوانتومی را میتوان برای مدلسازی چگونگی پردازش اطلاعات شلوغ در مغز انسان به کار برد. این اصول را در مرحلهی بعد میتوان بر دیگر رفتارهای زیستی اعمال کرد. برای مثال گیاهان سبز توانایی قابل توجهی در استخراج و تحلیل اطلاعات شیمیایی از محیط اطراف خود دارند تا به این ترتیب با تغییرات سازگار شوند.
بر اساس تخمینها و آزمایش جدید برودی دربارهی گیاهان لوبیایی رایج، این گیاهان میتوانند اطلاعات خارجی را به شکلی بهینهتر از بهترین کامپیوترهای امروزی پردازش کنند. در این ساختار، بهینگی به این معنی است که گیاه به شکلی پیوسته میتواند عدم قطعیت محیط خارجی خود را تا بیشترین حد ممکن کاهش دهد. برای مثال قابلیت بهینه میتواند شامل آشکارسازی آسان جهت ورود نور باشد به گونهای که گیاه به سمت نور رشد کند. پردازش بهینهی اطلاعات توسط یک موجود زنده رابطهی مستقیمی با ذخیرهسازی انرژی دارد که برای بقای آن مهم است.
قوانین مشابه را میتوان بر مغز انسان بهویژه چگونگی تغییرات ذهن هنگام آشکارسازی سیگنالهای بیرونی اعمال کرد. تمام این موارد برای مسیر فعلی پیشرفت فناوری اهمیت دارند. اگر بتوان رفتار انسان را بر اساس عملکرد احتمالات در مکانیک کوانتوم توصیف کرد، برای انعکاس رفتار انسان در ماشینها، سیستمهای هوش مصنوعی باید تابع قوانین کوانتومی باشند نه قوانین کلاسیک. به این ایده، هوش کوانتومی مصنوعی (AQI) گفته میشود و پژوهشهای زیادی برای توسعهی کاربردهای عملی از چنین ایدهای نیاز است. AQI شاید بتواند در ساخت سیستمهای هوش مصنوعی که مانند یک انسان واقعی عمل میکنند، کمککننده باشد.