منتقدان استدلال میکنند که حتی اگر کسی بخواهد بچههای بیولوژیکی داشته باشد – برای مثال، اگر قبل از مرگ فعالانه در تلاش برای بچهدار شدن بود – نمیتوان تصور کرد که میخواست بچهدار شود. پس از مرگ والدین. همانطور که جیسون هنس، استاد علوم خانواده در دانشگاه کنتاکی میگوید، برخی استدلال میکنند که «والدین پس از مرگ تجربیاتی را ارائه نمیدهند که فرزندپروری را تا زمانی که ما زنده هستیم معنادار کند». از آنجایی که او مرده است، پدر متوفی هیچ سودی ندارد.
اما مهمتر از همه، در سطح تجربی، آنها نیز هیچ راهی برای آسیب دیدن ندارند. با این دیدگاه، میتوانیم مانند خود ASMR بپرسیم: «(مردگان) چگونه میتوانند در هر چیزی سهم داشته باشند؟ چگونه می توان به آنها آسیب یا منفعت رساند؟
در حالی که این واقعیت را توضیح می دهد که فرزندپروری پس از مرگ ذاتاً غیراخلاقی نیست، ما هنوز باید تلاش کنیم تا بفهمیم آیا PMSR چیزی است که فرد می خواهد یا حداقل چیزی است که آنها با آن مخالفت نمی کنند. به گفته مگنوس و هانس بهترین راه برای انجام این کار، اعتماد به کسانی است که به آنها نزدیکتر بودند.
مگنوس میگوید این کار را میتوان با استفاده از بهترین شیوههای دیگر مراقبتهای پایان عمر انجام داد. تیمهای بالینی اغلب تصمیمات پایان زندگی را بدون مستندسازی درباره آنچه که بیمار میخواهد میگیرند. تنها در 20 تا 30 درصد موارد بیماران دستورالعمل های قبلی را ترک می کنند. با این حال، پزشکان به خانواده ها اجازه می دهند نظر خود را در مورد یارانه بیان کنند و می گویند: «شما او را بهتر از ما در بیمارستان می شناسید. مگنوس میگوید: ما هرگز این مرد را قبل از ظهور ندیدیم.
مگنوس استدلال میکند: «بدیهی نیست که تصمیم برای داشتن فرزند لزوماً دشوارتر از تصمیم برای زندگی یا مردن است. هانس موافق است: «آیا نباید در این شرایط به بستگان اجازه دهیم؟» و اضافه میکند که «فرض پیشفرض میتواند و باید این باشد که متوفی با درخواست همسر بازمانده برای PMSR موافقت کند.»
علاوه بر این، همانطور که متفکرانی مانند جولیان ساوولسکو از دیدگاه فایدهگرایانه استدلال میکنند، ما باید رضایت را در این موقعیتها فرض کنیم زیرا به نفع شریکی است که شدیداً آن را میخواهد، و به این دلیل که اگر باور داشته باشیم که وجود او بهتر است به نفع کودک خواهد بود. . همانطور که هانس می گوید، “تولید به عنوان یک حق قانونی اساسی توسط دادگاه عالی ایالات متحده در نظر گرفته شده است”، بنابراین زمانی که یکی از والدینی که ما می توانیم رضایت او را بپذیریم دیگر زنده نیست، نباید تغییر کند.
ملاحظات دیگر ممکن است در مورد زندگی کودک آینده باشد، به ویژه نگرانی از این که به دنیا آوردن فرزندان بدون پدر غیراخلاقی است، یا به دنیا آوردن فرزندان با این همه توقع غیرمنصفانه است. با این حال، مادران مجرد می توانند و اغلب می توانند در تولید مثل با اهدا کننده اسپرم شرکت کنند. همچنین، بسیاری از فرزندان از والدین متوفی به دنیا می آیند – زمانی که آنها قبل یا اندکی پس از آن می میرند، به دنیا می آیند. همین بحث مطرح نمی شود که این کودکان نباید وجود داشته باشند یا زندگی آنها ارزش زیستن ندارد.
اگرچه توصیه می شود چارچوب زمانی 24 ساعته برای PMSR ممکن است با گزارش موردی دانشگاه میامی تغییر کند، ما هنوز باید بپرسیم که آیا این امر اخلاقی است که نیاز به چنین تصمیم مهمی در طی چند روز پس از مرگ گرفته شود. وقتی هنوز در جوامع مختلف حیثیت بدن در مرگ مطلق تلقی می شود، مردم چگونه با پیامدهای روانی شروع چنین فرآیندی برخورد می کنند؟ مهمتر از همه، ASRM حکم می کند که همسران حداقل یک سال قبل از استفاده از اسپرم صبر کنند تا “زمان کافی برای سوگواری و مشاوره” در نظر گرفته شود. از آنجایی که خانواده بازمانده باید یک سال صبر کنند تا از اسپرم استفاده کنند، از تصمیم گیری برای بچه دار شدن در میان غم و اندوه اجتناب می کنند و حداقل گزینه استفاده از آن را حفظ می کنند.