یک مدیر محصول باید با ترکیب استراتژی‌های سازمان و نیازهای مشتری، بتواند محصولی کاربردی را در اختیار کاربران قرار دهد. چالش‌های یک مدیر محصول در نیازسنجی مشتری، ایده پردازی، هماهنگی تیم، لانچ کردن و تست تنها بخشی از دغدغه‌ی یک مدیر محصول است. با این حال آرزوی خیلی‌ها، کار کردن در این موقعیت شغلی است.

برای این‌که با چالش‌های یک مدیر محصول بیشتر آشنا شویم و دغدغه‌هایش را بدانیم با یک خانم مدیر محصولِ کاربلد گپ و گفتی داشتیم و از دغدغه‌هایشان شنیدیم. خانم فاطمه عبدالکریمی مدیر محصول باسلام است که به ما فرصت این گفتگو را دادند.

فاطمه عبدالکریمی متولد سال 1366 در شهر قم، بیش از شش سال است که اهل باسلام شده است و 5 سالی است که در سِمَت مدیر محصولی قرار دارد. تحصیلات‌شان، در دوره‌ی کارشناسی حسابداری و کارشناسی ارشد را با MBA پشت سر گذاشته است.

تجربه‌های عمیق زندگی در ورزش

برای شروع از ایشان خواستیم که از مسیرهای شغلی‌شان پیش از باسلام برایمان بگوید. فاطمه‌ی عبدالکریمی با لبخندی‌ که روی صورتش داشت، این‌طور شروع کرد:

به قول یکی از دوستان، تجربه‌ی زیسته‌ی آدم‌ها، در سبک زندگی‌ آن‌ها در سال‌های آینده‌ تاثیرگذار است. من هم از ۱۳ سالگی ورزش را شروع کردم و در ۱۶ سالگی در رشته‌ی والیبال حرفه‌ای شدم. به واسطه‌ی ورزش، جذب باشگاه هلال احمر شدم. برای ورود به باشگاه هلال احمر، باید دوره‌های امداد و نجات را می‌گذراندم و این کار را هم کردم. از آنجایی که ما ورزش‌کار بودیم و آمادگی جسمانی بالایی داشتیم، در اعزام‌های هلال احمر همیشه در خط مقدم بودیم.

از طرفی دائم در مسابقات ورزشی لیگ والیبال بودم. شرکت در مسابقات مختلف، آشنایی با آدم‌ها از شهرهای مختلف و فرهنگ‌های جورواجور، برد و باخت‌های مکرر، زمین خوردن و مصدومیت، شکست‌های تلخ، بردهای شیرین همه‌ی این‌ها زندگی کردن در ابعاد مختلف را به من نشان داد و باعث رشد من شد. همه‌ی این چالش‌ها باعث شد چشم اندازم وسیع و گستره‌ی دیدم به وسعت ایران شود.

اولین تجربه‌ی مدیریت پروژه

اولین تجربه‌ی مدیریت محصولم را در سن ۱۶ سالگی داشتم. ایده‌ی برگزاری سمینار فیزیک را به مدرسه داده بودم که در سطح استان و به میزبانی مدرسه‌ی خودمان انجام شود. به همین خاطر تمام کار به خودم سپرده شد. ایده پردازی، تصمیم گیری و اجرای کار را از صفر تا صد پیش بردم. همچنین در سالی که مشغول گذراندن دوره کارشناسی ارشد بودم، برای برگزاری دوره‌های آموزشی و تدوین کتب آموزشی به هلال احمر دعوت شدم. برنامه‌ریزی، فصل‌بندی، محتوا، ویراستاری و حتی دیزاین این‌کتاب‌ها با من به همراه یک تیم 5 نفره بود. این پروژه‌ یک دوره‌ی مدیریت محصول به تمام معنا بود.

تجربه‌ی موقعیت‌های شغلی قبل از باسلام

از خانم عبدالکریمی در مورد تجربه‌های کاری‌شان پیش از باسلام پرسیدیم؟ من چند سالی تمام وقت و انرژی‌ام را داوطلبانه در هلال احمر صرف ‌کردم. اصلا دنبال پول هم نبودم. مربی‌گری والیبال را هم چند سالی به عهده داشتم. گاهی اوقات هم برای شرکت‌های مختلف کارهای حسابداری انجام می‌دادم. البته زمانی که تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم، نیاز داشتم که حساب بانکی‌ام را پر کنم. به همین خاطر بود که یک دفتر تبلیغاتی راه انداختم. به واسطه‌ی دفتر تبلیغاتی با آقای محدثی آشنا شدم و بعد هم باسلام.

به خاطر کار در باسلام قید ادامه تحصیل در خارج را زدم

به جای حساس مصاحبه رسیده بودیم. دوست داشتیم از نقطه‌ی اتصال فاطمه عبدالکریمی و باسلام بیشتر بدانیم. گوش‌هایمان را خوب تیز کردیم تا چیزی از قلم نیفتد. فاطمه این‌طور ادامه داد که: کلیدواژه‌هایی که به واسطه‌ی حضورم در هلال احمر در ذهن من پر رنگ شده بود، کشور – مردم- ایران بود. حالا تمام این‌ها در باسلام ارزش به حساب می‌آمدند. به همین خاطر بود که به محمدرضا آقایا پیشنهاد همکاری دادم. اردیبهشت ۹۵ بود که وارد باسلام شدم. دوست داشتم اگر قرار است کار خفنی بکنم، در ایران باشد. به همین خاطر قید تحصیلات خارج از کشور را زدم با این‌که تافل را گرفته بودم و رایزنی با دانشگاه‌های مختلف خارج از کشور را هم به نتیجه رسانده بودم.

دو سال اول شروع کارم در باسلام، با مسئولیت رشد بیزینس، افزایش فروش، جذب و ریتنش یوزر را به عهده داشتم. از یک صفر مطلق باید باسلام را رشد می‌دادیم. ابتدا کانال تلگرامی زدیم و سعی کردیم با کمک خود غرفه‌دارها، این کار را شروع کنیم و کامیونیتی را شکل دهیم. آن زمان، مدل مارکت پلیس در ایران شناخته شده نبود و ما باید مردم ایران را با این مدل خرید و فروش آشنا می‌کردیم. کار سختی بود و ما شبانه روز در باسلام تلاش می‌کردیم و با کمپین‌ها و تبلیغات خلاقانه باسلام را به رشد رعدآسایی رساندیم.

پروداکت باسلام لانچ می‌شود

از خانم عبدالکریمی از سِمت مدیر محصولی‌اش پرسیدیم و این‌که مدیر محصول بودن در باسلام چه فرقی با این شغل در کسب‌وکارهای دیگر دارد؟ خانم کریمی نفس عمیقی کشیدند و گفتند: زمانی که ما تصمیم گرفتیم مدل پروداکتی را در باسلام پیاده کنیم، مدل مشابه پروداکتی در ایران وجود نداشت. ما با مطالعه و تحقیق روی مدل‌های مشابه خارجی، توانستیم پروداکت را در باسلام بنشانیم. ما از اولین‌ها در ایران بودیم و با همه‌ی نابلدی‌مان باید مدام تجربه می‌کردیم.

جذاب‌ترین محصولی که در باسلام لانچ شد؟

پرسیدیم بهترین و جذاب‌ترین محصولی که در باسلام توسعه دادید، چه بود؟ اولین پروداکتی که لانچ کردیم، ریفرال بود ولی جذاب‌ترین محصول، چت بود. مشتری و غرفه‌دار باید با هم در ارتباط می‌بودند. گرچه ریسک بالایی داشت ولی این محصول را در اختیارشان قرار دادیم.

نقش اهالیِ باسلام در توسعه‌ی محصول چقدر پررنگ است؟

از خانم کریمی سوال کردیم که چقدر ارتباط با غرفه‌دارها در طراحی و توسعه‌ی محصول باسلام موثر است؟ کامیونیتی در باسلام از همان ابتدا شکل گرفت. آن زمان ما از یوزرهایمان برای رشدِ بیزینس کمک می‌گرفتیم و تا به الان هم مدام با یوزرها در ارتباطیم. ماهیانه از طریق پرسشنامه با ۱۰ تا ۱۴ هزار غرفه‌دار ارتباط می‌گیریم و حرف‌هایشان را می‌شنویم تا بتوانیم شناخت دقیق و به روزی از نیازهای آن‌ها داشته باشیم. نقشه‌ی راه پروداکت از همین نیازهای به روز پر می‌شود و به این شکل، نیازها و مسئله‌ها را متناسب با نیاز بیزینس دقیق‌تر می‌شناسیم.

از فاطمه پرسیدیم که به چالشی برخوردید که به رفتن از باسلام فکر کنید؟ فاطمه گفتگو را با ناراحتی عمیقی ادامه داد: من متاسفانه دو سال پیش مادرم را از دست دادم. تلخ‌ترین اتفاق زندگی من از دست دادن مادرم بود. مادرم ارزشمندترین نعمتی بود که داشتم. از شروع بیماری تا خداحافظی‌اش فقط 20 روز طول کشید. روزی که متوجه بیماری‌اش شدم اصلا برایم مهم نبود، بخاطرش عمر، کار و جوانی‌ام را از دست بدهم. به همین خاطر در آن روزهای پراسترس، بدون کسب اجازه برای مرخصی، باسلام را ترک کردم و تمام انرژی و تمرکزم را برای درمان مادرم گذاشتم. حاضر نبودم هیچ تلفن کاری را پاسخ بدم.

چالش‌های مدیریت خانه

از خانم مدیر محصول خواستیم که از مدیریت خانه برایمان بگوید و این‌که جمع شدن مسئولیت‌های یک خانم در خانه در کنار کارهای یک مدیر محصول چه دشواری‌هایی دارد و چطور بین‌شان تعادل برقرا می‌کند؟ بعد از فوت مادرم، مدیریت خانه به یکباره روی دوش من افتاده بود. اوایل برایم خیلی سخت بود. هم کار خانه بود و هم کار در باسلام. در این شرایط باسلام، مدیر، همکاران و هم‌تیمی‌هایم با من مدارا می‌کردند.

در این مدت یاد گرفتم که همه‌ی کارهای خانه را خودم به تنهایی انجام ندهم و از خانواده‌ام کمک بگیرم. از طرفی هم سعی کرده‌ام زمان کاری‌ام را مدیریت کنم تا در خانه وقت کم نیاورم. اگر کارهایم را روی برنامه پیش ببرم، همه چیز خوب است. ولی زمانی که نظم برنامه‌هایم به هم می‌ریزد پرفورمنسم به شدت پایین می‌آید.

امنیت در باسلام

از امنیت شغلی و آرامش روانی‌ خانم‌های باسلامی پرسیدیم؟ لبخند به صورت فاطمه برگشت و پاسخ داد: فرهنگ باسلام یک فرهنگ سالمی است که از فرهنگ بنیانگذارنش نشات گرفته است. باسلام به دنبال ارزشی است که هر کدام از نیروها فارغ از هر عقیده و نظری، دغدغه‌اش را دارند. به همین خاطر است که آدم‌ها در باسلام همه به دنبال یک هدف‌اند و بدون قضاوت کردن در کنار هم کار می‌کنند.

تعریف یک خطی‌ باسلام

باسلام بستری است که نفع جمعی دارد. هر کسی در این بستر رفت و آمد می‌کند ارزشی خلق می‌کند که باعث نفع جمعی است. خلق ارزش در باسلام از جنس خلق برکت است. برکت می‌تواند یک آشنایی بین دو غرفه‌دار و شکل گیری ارتباط‌های کاری باشد. می‌تواند آشنایی یک غرفه‌دار و مشتری باشد یا حتی آشنایی بین دو مشتری‌.

برق چشمان خانم فاطمه در هنگام صحبت از باسلام و غرفه‌دارهایش نشان از اصیل بودن هدفش داشت. گرچه دوست داشتیم ساعت‌ها پای صحبت‌های گرم خانم عبدالکریمی بنشینم ولی گفتگویمان به آخر رسیده بود. برای فاطمه و هدف ارزشمندی که دارد و برای تمام اهالیِ باسلام از بنیان‌گذار و کارمند تا غرفه‌دار و مشتری و برای تمام مردم ایران، سربلندی، وسعت رزق و برکت آرزو می‌کنیم.